افسانه گریز از انتقام
- شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۲۵ ب.ظ
- ۰ نظر
نویسنده :سیده فاطمه طباطبایی
نویسنده ی اصلی :ژولیت پیگوت
مترجم :باجلان فرخی
( افسانه ی گریز از انتقام)
مراسم تدفین مرده از جمله مراسم گریز از آزار روح و شبح مرده و افسانه زیر نیز داستان دیگری است برای احتراز از انتقام شبح و روح انتقامجو. می گویند مردی محکوم به مرگ پیش از آن که او را گردن بزنند پریشان و درمانده به زانو درآمد و تقاضای بخشش کرد و گفت آن چه انجام دادم ناخواسته انجام شد و نه از روی بدخواهی که از ابلهی بود. محکوم گفت با گذشت از جرم او به مردی آرام بدل می شود و با گردن زدن او روحی انتقامجو می شود که از جلاد خویش انتقام می گیرد. کسانی که در این مراسم حاضر بودند از سخنان محکوم احساس وحشت کردند و سامورای مأمور گردن زدن او آرام ماند. سامورای، محکوم را گفت مأمور اجرای حکم است و او نیز اگر جویای انتقام است می تواند پس از مرگ و بی درنگ پس از گردن زدن نیت خود را آشکار سازد. سامورای پله سنگی را که در آن نزدیکی قرار داشت به محکوم نشان داد و گفت پس از گردن زدن به نشانه توانایی گرفتن انتقام یا سر بریده آن پله را گاز بگیر. مجرم خشمگین سوگند خورد که چنان کند. سامورای شمشیر را کشید و با یک ضربه سر مجرم را از تن جدا کرد. سر غلتید و غلتید و به پله سنگی رسید و آن را به سختی گاز گرفت. حاضران وحشت زده از سامورای خواستند برای آرام یافتن روح مرده نیایش کند و سامورای گفت کار تمام شد؛ همه چیز پایان گرفت. سامورای گفت محکوم آخرین نیروی خود را برای گرفتن انتقام در گاز گرفتن سنگ به کار برد و از این پس روح او آرام و بی خطر خواهد بود. می گویند چنین شد و پس از مرگ روح مرد آرام یافت و شبح او بر کسی نمایان نشد.
- ۹۷/۰۶/۱۰