8 انیمه برتر جهان
- پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۳:۰۴ ب.ظ
- ۰ نظر
یکی از بهترین آثار استدیو ورشکسته Manglobe. داستان این انیمه زیبا در بستری پسا آخرالزمانی جریان دارد. جنگی بزرگ در گرفته و تمامی کره زمین امکان زیستن وجود ندارد به جز در چند شهر خاص که در زیر گنبدی عجیب هستند که این گنبدها حیات انسانها را مهیا کرده اند. و در بقیهی زمین با بیابانی سراسر گسترش یافته مواجه هستیم. بیابانی به اندازه کره زمین. باد گاهی حیات مرده و خاک بی حاصل آن را به حرکت وا میدارد و مجدد می ایستد. نور خورشید توانایی تابیدن به سطح زمین را به دلیل گرد و غبار ناشی از جنگ بزرگ ندارد.
این اثر سه شخصیت اصلی دارد که برای پیدا کردن ریشه یک سری از اتفاقات و موجودیتی به نام پراکسی، راهی سفری در این بیابان بیکران میشوند. داستان از روایت و پرداخت بسیار خوبی برخوردار است و حتی بی ربطترین قسمتهای انیمه نیز در راستای پرداخت هرچه بهتر شخصیتها و دنیای مورد ذکر این انیمه است.
موسیقی پایانی این انیمه نیز با اشانتیونی ویژه همراه است. آهنگ Paranoid Android از گروه فوق العاده RadioHead شنیدن این آهنگ زیبا بعد از بیست دقیقهای عجیب، تجربه واقعا محشری را رقم زده است.
نقد فیلم ترسناک کینه (Ju-on )
کینه فیلمی ترسناک آمریکایی است که در سال ۲۰۰۴ از روی فیلمی ژاپنی به همین نام (Ju-on) ساخته شده است. این فیلم اولین فیلم از مجموعه فیلمهایی با نام کینه است. کارگردانی آن بر عهده تاکاشی شیمیزو بوده و اولین بار در ۲۲ اکتبر ۲۰۰۴ در آمریکای شمالی پخش شد. فیلم کینه (Ju-on) شرح نفرینی است که به وجود آمدن آن به دو صورت اتفاق میافتد، یا هنگامی که فردی با خشم شدید میمیرد و یا با غصهٔ فراوان. کسانی که با این قدرت ماوراالطبیعهٔ کُشنده مواجه میشوند میمیرند و خود به شکل همین نفرین دوباره متولد میشوند، از یک قربانی به قربانی دیگر و این زنجیر وحشت بیانتها ادامه مییابد.
تاکاشی شیموزو کارگردان فیلم «کینه» قصد دارد با استفاده از الگوهای هراس سینمای ژاپن از طریق نمایش انتقامگیریهای روح یک کودک ترس را به مخاطب القا کند.
سینمای دلهره آور هالیوود در طول سالهای اخیر همواره به آزمون کلیشههای امتحان پس داده از جمله استفاده از موجودات ترسناک و یا صحنههای تهوعآور پرداخته، که با یکنواخت شدن این موضوعات برای مخاطبان، تاثیرگذاری آن کاهش یافته است. به همین دلیل این سینما به داستانهای ژاپنی روی آورده تا از این طریق و استفاده از الگوهای هراس این سینما همچنان به حرکت خود ادامه دهد.
البته الگوهای سینمای هراس ژاپن تا حدودی به الگوهای غربی شبیه است. از جمله تاکید بر خانه و تعلق ارواح به محدودهای که دخالت در آن نتایجی مرگبار را برای متجاوزین به همراه میآورد. در واقع روح سرگردان از خانه به درون شهر عزیمت کرده و اسباب نگرانی کسانی که به نوعی با این خانه در ارتباط هستند را فراهم میکند. در این شیوه شاهدیم که ترس به مخاطب در بیتوجهی دیگران القا میشود. در واقع عنصر تهدیدگر کینه به محیطهای تاریک و تنهایی شخصیتها مختص نمیشود. این فیلم ، اتفاقی است که می تواند شب شما را تا صبح به کابوس تبدیل کند! خوشبختانه یا متاسفانه باید خدمتتان عرض کنم که در این فیلم شما با دو شخصیت مواجه هستید. اول پسر بچه ای که ظاهراً خیلی آرام و مهربان است و دیگری هم یک خانم با موهای ژولیده که اصلا با کسی شوخی ندارد و تا دلتان هم بخواهد در مکانهای عجیب و غریب از زیر پتو گرفته تا حمام ، یکدفعه خودش را نشان می دهد!
ژانر وسترن چه جایگاهی در هالیوود و سینمای امریکا دارد؟ ساموراییها و نحوه زندگی و فرهنگشان همان جایگاه را در سینمای ژاپن و صنعت انیمه این کشور عهدهدار است. در سینما، احتیاجی به معرفی بزرگان این سبک و شاهکارهای بی بدیلشان نیست. در دنیای انیمه چند اثر هستند که تواسنتهاند به بهترین شکل حق مطلب را ادا کنند و ویژگیهای مختلف این سبک را در خود پیاده کنند. محصولاتی از جمله Rurouni Kenshin و Samurai Champloo و …
یکی از زیباترین و در عین حال نامتعارفترین انیمههای حاضر در این سبک اثریست با نام روح نقره ای Gintama. ممکن است برایتان سوال پیش بیاید که چرا نامتعارف؟
دورهی ادو تاریخ ژاپن که با شوگان سالاری توکوگاوا همراه بود سرآغاز ژاپن نویسن و اخرین دورهای بود که ساموراییها و مسلکشون بر این کشور حکومت میکردند هرچند در مدت زمان ۲۶۵ ساله این دوره همچنان حرف اول و آخر را شوگان و زیردستانش میزدند. حالا تصور کنید یکدفعه موجوداتی بیگانه با کشتیهای فضایی و تکنولوژی ۲۰۱۶ خود وارد زمین بشوند. آن هم در ژاپن دورهی ادو! نتیجه نیز در نهایت به اثری کمدی، سامورایی، پارودی با نام Gintama خطم میشود!
آشی بسیار عجیب و دارای مواد اولیهای از همه نوع اقسام که در بدمزه شدن آن کمترین شکی وجود نخواهد داشت. یک جایی از فرایند پخت این آش بالاخره یک چیز از زیر دست آشپز گرامی در میرود و کار دستش میدهد. ولی صبر کنید،این آشپز یک فرد معمولی نیست. کارش را بسیار خوب بلد است و ایده پخت این غذا را بارها در ذهنش حلاجی کرده است و با هنر و خلاقیت فوقالعاده خویش یکی از بهترین دستورهای آشپزی تمام دوران را به وجود آورده است. دستور پخت غذایی با نام یوروزیا
برخورد اول خیلیها با این انیمه ممکن است چندان خوشایند نباشد. سبک خاص طراحی و رنگبندیها در دقایق ابتدایی به دل خیلی از افراد را خوش ننشیند. ولی اگر اهل قضاوت زودهنگام نیستید و سلیقهای بسته و فیلتر شده ندارید خیلی زودتر از آننچه که فکرش را بکنید در دام این انیمه ورزشی بینظیر و شخصیتهای فوقالعادهاش خواهید افتاد. این انیمه همانقدر که درمورد پینگ پونگ و این ورزش زیبا است درمورد پینگ پونگ هم نیست! گویا این ورزش فقط بهانهای است که ما با شخصیتهای اصلی این اثر مواجه شویم و از درونیترین خلقیات و اسرارشان با خبر شویم. اخلاقیات و اعتقاداتی که همگی در میز چوبی پین پونگ و توپ ۷/۲ گرمی آن خلاصه شده است.
این انیمه نیز مشابه بسیاری از اثرهای دیگر اقتباسی از مانگایی با نامی مشابه است که مسئولیت این اقتباس را ماسااکی یواسا خلاق عهدهدار شده است. به جرات میتوان گفت، انیمهای که یواسا برای این مانگا ساخت کیفیت و درجه زیبایی محصول اصلی را چند پله بالاتر برده است. این شخصیت به هر کجا که برود محصول زیر دستش را از سلایق و سبک کاری ویژه خودش بی نصیب نمیگذارد و در جای جای این اثر هم میشود به وضوح رد پای او را دید که با چه خلاقیت و هنر مهار ناشدنی به این ورزش و شخصیتهای اصلی داستان جان بخشیده و دغدغههای انها را به دغدغه بیننده بدل میکند.
اثری بسیار متفاوت از استدیو Toei Animation که پیشتر با دو نام Dragon Ball و One Piece شناخته میشد. انیمهای جمع و جور، خاص و غریب که چه با روایت متفاوت خود و چه با سبک طراحیهای متفاوتش بینندگان بسیاری را به خود جلب کرد. جان کسنتانتین کمیکهای ورتیگو-دی سی را به ژاپن قرن ۱۹ میلادی ببرید و به جای جن و پری غربی و داستانهایی پیرامون بهشت و جهنم، او را درگیر افسانهها و داستانهای ترسناک ژاپن قدیم بکنید. نقش اصلی جن گیری در ظاهر دارو فروش است که در ۱۲ قسمت این انیمه با پروندههای بسیار جالب و عجیبی پیرامون ماورالطبیعه و تاثیر آن بر دنیای انسان ها و علل رخدادشان برخورد میکند و سعی بر حل معضلات بوجود آمده میکند. مسافرخانهای که درآان صدای بازی بچهها و خندهی آنان به گوش میرسد. قطاری که در زمین و زمان گم شده است، کشتی که به دلیل اشتباه در جهت گیری در دریا گم شده است و اسیر طوفان و سلسله اتفاقاتی غیر قابل توضیح میشود و این برعهده نقش اصلی داستان است که بعد از پی بردن به علت رخداد واقعههای مذکور برای حل آنها قدم پیش بگذارد. معظلاتی که بیشتر از آنکه فراطبیعی باشند ریشه در قلب و سیاهیهای باطن انسانها دارند.